محل تبلیغات شما



سیاه زاده شدی تا همه ی گناه عالم را به پای تو بنویسند و حلقومت زیر چکمه ی سفید پوست ها متورم بشود فریاد نزن برادر من سفید پوست ها وقت ندارند صدای تو را بشنوند کارهای مهم تری دارند مثلا همین اضافه کردن بند برابری حقوق انسانها به مفاد دروغین بخشنامه های حقوق بشری یا نشستن دور یک میز و از کرامت انسانها داستان سرایی کردن سفید پوست ها روی انسانیت را سیاه کرده اند یک روز با انداختن ویروس ابولا به جان سیاهان آفریقا یک روز با انداختن سگهای پاسبان به جان سیاهان
قرار شد که بیاید زمین به پابوست قرار شد که بیفتد به پایتان خورشید کدام صاعقه در تو نوید باران داشت که آمد ابر کریمی و آسمان بارید که هفت بادیه بی تو قرین تف بودم که هفت بادیه بی تو پی شرف بودم به طوف قبر شریفت پیاده می آیم که این حرارت عشق شماست تا خورشید مرا ببخش به جرم شکسته پایی ها مرا ببخش برادر از این جدایی ها چهل شب است برادر که بی تو سرکردم ببین که قد خمیده غم مرا فهمید زمین به سفسطه افتاده و زمان در خواب دلم به ولوله افتاده و تنم بی تاب قسم به نام
بی تو شنیده ام هذیانهای بیشتر بس طعنه ها و زخم زبانهای بیشتر با هر نفس کشیدن خود رنج می برم سهم من است بی تو زیانهای بیشتر این روزهای سخت شما را به هر زبان فریاد می زنند دهان های بیشتر کار دلم ببین به تلاطم کشیده است از بس که دیده ام هیجانهای بیشتر خوشحال می شویم اگر بعد این سفر با خود بیاوری چمدانهای بیشتر تنها تو را برای خودم جار می زنم اما تویی امام جهان های بیشتر ما پیر می شویم و به دردت نمی خوریم پس زودتر بیا که جوانهای بیشتر.
زود، باید خبرم را به خراسان ببرید بر سر نیزه سرم را به خراسان ببرید تشت باید که مگر غائله را ختم کند پاره های جگرم را به خراسان ببرید قطعه قطعه بدنم را به خدا بسپارید ذره ذره اثرم را به خراسان ببرید از حرم امده ام بال و پرم خونین است زود باشید پرم را به خراسان ببرید مشت خاکی است ز من مانده به جا در صحرا یادگار سفرم را به خراسان ببرید دلش از آینه ی سمت خدا صاف تر است تا نمیرد،پدرم را به خراسان ببرید مادرم دامن صحراست مرا بگذارید خبرم را خبرم را به خراسان
از کوچه های شهر که می گذری چهره ها و نگاه ها با تو گفتگو ها دارند ستون های قدخمیده درختها و درختچه ها حتی گلهای خرزهره سر خط همه ی خبرها شده ای تیتر اول همه ی رومه ها و نامت پرچمی است استوار ای سوره معطر ای مهربان ناتمام تو از جنس زخمی از جنس بغض های تلمبارشده و تاولهایی که چهل سال با تو همراه بوده اند سنگفرش های لبنان طنین گامهای تو را احساس کرده است که آرامشی عمیق را مهمان خانه هایشان کرده ای کوچه های عراق و سوریه با تو خاطره ها دارند از کوچه های شهر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها